شریف شیرزاد | شهرآرانیوز، بهنظر میرسد کاراکتر منصور ستاری (۱۳۲۷-۱۳۷۳)، سرلشکر نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که چند سالی هم فرمانده این نیرو بود، بهدلایل بسیاری، برای سینماگران جذاب است، نشان به آن نشان که سال ۱۳۹۹ سیاوش سرمدی بخشی از زندگی او را در قالب فیلم «منصور» بهتصویر کشید و امسال هم هادی محمدپور پارهای از اقدامات مهم این مرد را در قالب فیلم «هایپاور» نمایش داد.
احوال و تواناییها و تلاشها و دستاوردهای کسی که بعد از فارغالتحصیلی از دانشکده افسری مدتی در دانشگاه تهران برق و الکترونیک خواند و با شروع جنگ آن را رها کرد و به کار سابق خودش برگشت و با هوشی که داشت مُجدانه در راستای رشد و گسترش توان نیروی هوایی کوشید و توانست در این زمینه کارهای بزرگی را بهانجام برساند که کس دیگری از عهدهشان برنمیآمد واقعا هم توجهبرانگیز است و موضوع دهها اثر هنری، ازجمله فیلم سینمایی، میتواند باشد.
اما این آثار، هرکدام، باید چنین سوژهای را بهشیوه تازه و بدیعی جلوه بدهد، وَاِلّا هم سوژه آسیب خواهد دید و هم خود اثر. بهنظر میرسد، دستکم، هنرمندان تازهکار اصلا نباید گرد چنین سوژههایی بگردند، وگرنه چهبسا به سرنوشت غمانگیز محمدپور و فیلم او دچار شوند. متأسفانه، فیلم «هایپاور» (High Power)، اولین فیلم بلند این کارگردان جوان، که حول ماجراهای ستاری طی سال ۱۳۶۴، در سِمَت معاونت عملیات پدافند هوایی، شکل گرفته است سوژه خودش را، نهتنها درست جلوهگر نساخته، که بهکل تباه کرده است و، درنتیجه، تماشایی هم از آب درنیامده است، چندانکه احتمالا شنیدن یا خواندن اصل ماجرا و جزئیات عجیبوغریب آن جذابتر و هیجانانگیزتر از دیدنش خواهد بود.
در سالهای میانی جنگ، نیروی ایران در پدافند هوایی آنقدر تحلیل رفته بود که در برابر حملات هوایی پیدرپی عراق پاسخی نداشت. ستاری که از سال ۱۳۶۱ عهدهدار معاونت عملیات پدافند هوایی شده بود، در سال ۱۳۶۴، طرحی را به فرماندهان عالیرتبه جنگ ارائه داد که با اجرای آن میشد، ضمن پرکردن خلأها، دوباره توازنی بین دو طرف درگیر برقرار کرد.
این طرح که بهدلیل غرابت و مخاطرهآمیزبودنش در آغاز مقبول مقامات ارشد نیفتاد سرانجام تصویب شد و، ضمن موفقیت، بستر را برای اجرای عملیات «والفجر ۸» هم مهیا کرد، عملیاتی که برخی متخصصان آن را موفقترین اقدام تهاجمی ایران طی سالهای جنگ میدانند.
اما قهرمانِ «هایپاور» کیست و چه میکند؟ این ستاری (اتابک نادری) __ که بعید است ۳۷ساله باشد __ یک نظامی شلوول است که هیچ نشانی از اقتدار منتظَر ندارد؛ هوش و ذکاوتی هم نشان نمیدهد که به تدبیر و چارهگری راه ببرد __ عوضش، عارفی مینماید که با کشفوشهودْ کارش را پیش میبرد، آنقدر مطمئن و بیپروا که انگاری مسئولیت بیمقداری دارد؛ در زندگی شخصی هم کار خاصی نمیکند. داستان هم چندان بیفرازونشیب و سردستی پیش میرود که گویی قرار است دوسه نفر سرباز درباره جابهجایی چند قبضه اسلحه در یک پادگان تصمیم بگیرند.
از نقشها و ماجراهای فرعی که دیگر نگویم! یک سرگرد امیر امانی (آرمان جوکار) داریم که معلوم نیست چهکار میکند و اصلا چهکار میتواند بکند؛ نظامیان برجستهای مثل هوشنگ صِدّیق (مهرداد ضیایی) و عباس بابایی (علیرام نورایی) میآیند و میروند که تقریبا هیچکارهاند؛ چند نفری هم از سازمان مجاهدین هستند که بسیار سادهلوح و ناداناند. بقیهاش را خودتان میخوانید.